Direkt zum Inhalt | Direkt zur Navigation

Benutzerspezifische Werkzeuge

Sektionen

Sie sind hier: Startseite / 2011 / سخنرانی گشایشی تشکیل کنفرانس ICOR

سخنرانی گشایشی تشکیل کنفرانس ICOR

Introductory speech of ICOR Founding Conference, 6 October 2010

 Introductory speech

 

سخنرانی گشایشی تشکیل کنفرانس ICOR

(که توسط استفن انگل* به نمایندگی از طرف گروه تدارکی بین المللی اجراشد)

رفقای عزیز،

من به نمایندگی از طرف گروه تدارکی بین المللی و به عنوان هماهنگ کننده اصلی موقتی در مرحله اولیه پروسه تدارکی، به گرمی از شرکت شما در کنفرانس پایه گذاری ICOR خوش آمد می گویم.

ما دراینجا به گرد هم آمده ایم برای برپائی تشکل بین المللی همکاری و هماهنگ کردن فعالیت عملی احزاب و سازمانهای انقلابی به منظورحزب سازی و در مبارزه طبقاتی.

76 سال بعداز انحلال انترناسیونال سوم ما مبادرت به برداشتن گامهای اولیه ای کرده ایم جهت تشکیل تشکل نوین بین المللی پرولتاریای انقلابی و تمام توده های ستم دیده که برای رهائی شان می جنگند. این پیش گامی جهت بالابردن سطح مبارزه علیه امپریالیسم جهانی لازم است، امپریالیسمی که با روش نئوکلونیالی بی حد و مرزاش به استثمار و ستم درتعداد زیادی ازکشورهای وابسته و ستم دیده ادامه می دهد.

البته، این بدان معنا نبوده و نمی تواند تأسیس مجدد کمینترن باشد که بدور هسته اتحاد جماهیر شوروی به عنوان سنگر انقلاب پرولتاریای جهان شکل گرفته بود.

هدف ایفای سهمی درتشکیل مجدد انترناسیونال انقلابی و جنبش طبقه کارگر با در نظر گرفتن آموزشهای گذشته و شرایط مشخص و وظایف کنونی و آینده می باشد.

هماهنگی کار احزاب و سازمانهای انقلابی فرا کشوری باید با کمک به ازمیان برداشتن پارچه پارچه شدنها و اختلافات ایدئولوژیک ـ سیاسی، پشتیبانی از یک دیگر در مبارزه طبقاتی در هر کشور وتبدیل شدن به یک نیروی بسیار قابل ملاحظه بین المللی هم راه شود.

بعداز انشعاب عمیق در جنبش کمونیستی بین المللی- با کنگره بیستم حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی در سال 1956 به عنوان نقطه آغازین- جنبش انقلابی بین المللی و طبقه کارگر دچار سهمناک ترین عقب نشینی شد.

احزابی که زمانی از نیرومند ترین احزاب انقلابی طبقه کارگر بودند به منجلاب انحطاط رفرمیستی، احزاب بورژوائی درغلتیدند؛ تعدادی از سازمانهای انقلابی ناامیدانه منشعب و متلاشی شدند؛ خود جنبش انقلابی طبقه کارگر در کشورهای مختلف مطلقا به حاشیه رانده شد و در نتیجه ضد کمونیسم ارتجاعی عمیقاً درمیان توده ها رخنه کرد.

مدت زمان زیادی سپری شد تا احزاب و سازمانهای انقلابی ثابت قدم باز عهده دار کوششی شدند که عمدتاً دروحله اولیه خواهان همکاری وکمک به یک دیگر اند تا از این طریق اختلافات را به طور عینی برطرف کنند و به هم نزدیک شوند.

این فعالیتها ازپایان دهه ی 1980 مقدمتا در سمینارها و کنفرانسهای بین المللی و مناظره های عمومی شروع شد.

درحال حاضر، در جنبش انقلابی بین المللی و جنبش طبقه کارگر شرایط برای برداشتن گام بزرگی به جلو، برای همکاریهای سازمان یافته بادوام در عمل فرا رسیده است.

تاسیس ICOR باید به سنگ بنای وحدت جنبش انقلابی بین المللی و طبقه کارگر تبدیل شود.

روند آگاهی مثبت یافتن درمورد لزوم انترناسیونال و همکاری عملی احزاب و سازمانهای انقلابی با تکامل های عینی پیشرفت نمود.

در دهه ی 1990، بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و CMEA ی سابق(همکاری اقتصادی میان کشورهای سوسیالیستی ـ مترجم)، دراقتصاد جهان سرمایه داری یک صورت بندی جدیدی از تولید بین المللی بر اساس بازار آزاد شکل گرفت.

براساس گرایش کلی تولید سرمایه داری به سمت جهانی شدن، یک روند تمرکزبی سابقه فرا مرزی، تقسیم کار سرمایه داری را به سطح جهانی شدن بالابرد.

این تحولات جوامع را در چارچوب جهان امپریالیستی به سمت تغییرات ژرفی سوق داد. بشریت تنها به تدریج با تأثیرات فراگیر این توسعه به مقابله پرداخت.

بیشترین تأثیرات را تجاوز مسلحانه علیه افغانستان و عراق دراغفال افکار عمومی داشت که به بهانه ی "جنگ علیه تروریسم بین المللی" توجیه کردند و بحران اقتصادی و مالی جهان در سال 2008 ، که عمق آن، وسعت آن و سراشیبی مسیرش در تمام طول تاریخ سرمایه داری بی سابقه است.

جهانی شدن بازارها، تولید و بازرگانی نیزتغییرات معینی را در مبارزه ی آزادی بخش طبقه کارگر و توده ها موجب شده است.

به موازات مبارزه طبقاتی در چارچوب ملی، گرایش بسیار نمایانی به مبارزه طبقاتی در سطح بین المللی، خودرا تثبیت کرده است.

* مگر در 15 فوریه 2003 نبود که تقریباً 19 میلیون مردم سراسرجهان در 660 شهر مختلف همزمان علیه تجاوز قریب الوقوع امپریالیسم آمریکا به عراق دست به تظاهرات زدند؟

* مگر مقاومت فعال شبکه بین المللی در 100 کشور به خاطر نجات آب و هوای جهان نبود که در مقابل تخریب ظالمانه توسط امپریالیستها و انحصارات، در دسآمبر 2009 درکپنهاگ خودرا تثبیت کرد؟

* مگر اعتصاب فرا مرزی کارگران کشتی در اروپا در سال 2005 نبود که قانون آزادکردن بنادر اروپا را به عقب راند؟

* مگر کشورهای آمریکای لاتین نبودند که نقشه تسلط آمریکا برحوزه بازرگانی آزاد آمریکای جنوبی را در یک مبارزه متحد شکست دادند؟

* ودرست همین اخیراً، از سال 2004 تا به حال، مگر مکرراً اعتصابات کارگری در شرکتهای کورپوراتیو اروپا به واقعیت نیانجامیده اند؟

به چه طریق دیگر مردم امکان دارندعلیه فعالیتهای هماهنگ بین المللی انحصارات بین المللی و امپریالیستها از خود دفاع کنند، به غیر از این که مبارزه طبقاتی اشان را با کشورهای دیگر هماهنگ سازند؟

با بروز بحران اقتصادی و مالی جهان در سال 2008، دنیا مدیریت بحران جهانی 20 کشور از بزرگترین کشورهای صنعتی بزرگ و انحصارات شان را نظاره کرد- مجموع تولیدات این کشورها 90 درصد تولیدات داخلی دنیا است- که تا به حال بی نظیر می باشد.

برای جلوگیری از سقوط و اضمحلال سیستم مالی جهان، برای جلوگیری از فروپاشی غیرقابل کنترل اقتصاد جهانی و بیش از همه، جلوگیری از ناآرامی های بالقوه اجتماعی به عنوان زمینه ی برانگیخته شدن انقلاب سراسری، بیش از 24 هزار میلیارد دلار آمریکائی تا به حال در سراسر دنیا خرج شده و بودجه ملی تمام کشورها شدیداً غارت شده است.

البته، مدیریت بحران جهانی انحصارات رهبری کننده جهانی و دولتهای امپریالیستی فقط ماهیتی موقتی داشت تا این که دوباره رقابت سخت وبی امان همگانی درجست و جوی برتری بیشتر بر دیگران، جانشین آن بشود.

به علاوه، این یک حقیقت مسلمی است که بحران مدیریت جهانی شدیداً خطر ورشکسته گی دولت را تشدید می کند، که منجر به بحران یورو در اوایل 2010 شد.

یک چنین تلاش عظیم بحران مدیریت نمی تواند به دلخواه درهرزمانی تکرار گردد. زیرا، مجازاً امکان پذیر نیست که بار بی کران این بحران را با اراده خود به دوش توده های وسیع خالی کرد، بدون این که به طرز خطرناکی عدم ثبات عمومی نظام جهانی امپریالیستی را برای نیروهای حاکم تشدیدنمود.

درهرجای جهان اعتراضات به شکل خاص مبارزه علیه انداختن بار سنگین این بحران به دوش توده ها درحال رشد است.

ولی درموارد زیادی، این هنوز بدون هماهنگی، خودبه خودی و بیشتراوقات توسط رفرمیستها و اپورتونیستها صورت گرفته، که طبعا اینان این مبارزات را درجهت تغییرجامعه بادیدخود سوق داده، موفقیت آن را کم کرده و حتا به شکست می کشانند.

با گرایش رشد یابنده ی سیستم جهانی امپریالیستی به بحران، در آینده گرایش به بحران انقلابی نیز پدیدار گشته و رشد خواهد کرد.

توده های وسیع مردم، طبقه کارگر، دهقانان، دانش جویان و زنان باید خود را در مبارزاتشان، در طرز تفکرشان، دراحساسشان ودر فعالیتشان برای گذار به بحران انقلابی آماده سازند.

بدین منظور، آنها نیاز به وحدت بین المللی دارند که آنها را به یک نیروی شکست ناپذیری در مبارزاتشان علیه امپریالیسم تبدیل کرده و برای جامعه سوسیالیستی آماده کند.

وحدت پتانسیل انقلابی در سراسر جهان یک ضرورت عینی است- و هم چنین برای مبارزه طبقاتی در هر کشوری.

وقت آن فرا رسیده است که جلو تلاشی نیروهای انقلابی را بگیریم و مبارزه را علیه امپریالیسم تمرکز دهیم!

رفقای عزیز!

طبیعتاً، مبارزه طبقاتی در هر کشوری حق تقدم را حفظ می کند.

این اساس سیاسی انترناسیونالیسم پرولتری است، چون که قدرت سرمایه داران و امپریالیسم در سطح ملی ودولتی به طور سازمان داده شده ادامه خواهد داشت.

باوجود کلیه ی ادغام ویک پارچه گی بین المللی و تمرکز یابی، جهان امپریالیسم دستگاه مشترکی برای قدرت ندارد.

این ضعف بنیادی آن است، که نمی تواند در چارچوب نظم جامعه سرمایه داری برآن غلبه کند.

نیروهای متحد انقلابی باید بدانند چه گونه از تضادهای بین ـ امپریالیستی بهره برداری کنند تا سیستم امپریالیستی را تضعیف کنند و دراین پروسه نیروی خودرا تقویت بخشند.

بااین حال، بدون اتحادبین المللی، این ساده انگارانه است که بخواهیم طبقه کارگر و توده های وسیع هر کشوری مستقلا بورژوازی کشورشان را بدون اتحاد بین المللی ازپا درآورند.

آیا استراتژی و تاکتیک نبرد علیه "تروریسم"، برنامه مشترک طبقات حاکم نیست برای اینکه شدیداً و تاحد امکان مشترکاً، هرگونه تهدید مناسبات مربوط به قدرت شان را بدون استثناء در هرکشوری له کنند ؟

با نظریه ی "سیاست داخلی جهانی"، امپریالیستها مداخله در امور داخلی کشورها در سراسر جهان و حق شان برای حمله نظامی، درصورت ضرور علیه خیزشهای انقلابی را توجیه می کنند.

در چنین شرایط استراتژیکی فقط پا فشاری کردن روی مبارزه انقلابی مستقل در هر کشور، و هم زمان با آن امتناع از اتحاد و اتفاق بین المللی، مطمئناً راهی است که منتهی به شکست می شود.

مگر مارکس وانگلس دلیل شکست "کمون پاریس" را درآن ندیدند که پرولتاریای بین المللی برای کمک به برادران طبقاتی خود در پاریس از طریق حرکتهای انقلابی در کشورهای خودی بپا نخاستند و درعوض به بورژوازی امکان دادند که خود را نهایتاً به صورت نیروی ضد انقلابی سازمان دهد؟

مگر نه این است که گسترش انقلاب جهانی پرولتاریائی بعد از انقلاب اکتبر 1917 شکست خورد، یا به خاک و خون کشیدن خیزشها و مبارزات انقلابی مختلف را ضد انقلاب به دلیل این که شرط لازم ذهنی در هریک از کشورهای امپریالیستی- مخصوصاً در آلمان- وعلی رغم بحران انقلابی 1918 ـ 1923 ،که هنوز نارس بود، به پیش برد؟

ما دیگر نمی توانیم اجازه دهیم که این اشتباهات تکرار شوند که نیروهای انقلابی، خیزشهای انقلابی و جنبشهای قهرمانانه ی آزادی بخش به دلیل انزوای ملی و نبود همبستگی بین المللی توسط ضد انقلاب جهانی سرکوب شوند.

به این دلیل، تشکیل سازمان بین المللی برای همآهنگ کردن کارهای عملی احزاب و سازمانهای انقلابی چیزی است که: رشد شرایط ذهنی برای مبارزه انقلابی آزادی بخش جهانی را به خاطر غلبه بر امپریالیسم سرعت می بخشد!

رفقای عزیز!

در ماه اوت 2007، درقطعنامه ای، 21 تشکل تصمیم گرفتند دست به ایجادیک سازمان جهانی جهت همکاری عملی احزاب و سازمانهای انقلابی بزنند.

ازآن مان تا به امروز، در پروسه بحث منظم غیر مرکزیت یافته در آمریکای شمالی، آمریکای جنوبی، آسیا، آفریقا و اروپا تعداد زیادی از سازمانها درگیر این بحث شدند.

بیش از 70 تشکل به طور سازنده دراین بحث شرکت کرده و خودشان را به عنوان جزئی از پروسه شکل گیری می دانند، هرچند که تمامی آنها نتوانستند دراین اجلاس شرکت کنند.

سازمانهای بازهم بیشتری دراین بحث شرکت کرده اند و نظر مساعدی نیز دارند ولی هنوز نتوانستند تصمیم قطعی برای شرکت فعال خود دراین پروسه شکل گیری سازمان جهانی بگیرند.

ICOR باید با آغوش باز به سایر انجمنهای مترقی، دموکراتیک و انقلابی دست همکاری دراز کند و نباید دچار اشتباه یک جانبه گری شود که خود را در رقابت با آنها ببیند.

البته، ما نباید در زمانی که شروع به ایجاد شکل سازمان داده شده انترناسیونالیسم پرولتری برتر می کنیم، هوشیاری خودرا در مورد نیروهائی که درراه انقلابی تخریب می کنند و با وحدت نیروهای انقلابی درجهان مخالفت می کنند ازدست بدهیم. ولی این امر با شک و تردید و ظن داشتن به یک دیگر و یا دعوا و منارعه برسرمسائل جزئی که بی جهت به جدائی ما و تضعیف صفوف انقلابی ما منتهی می گردد، کاملاً فرق دارد.

رویدادهای تاریخی مهم جهان برای بالغ شدن نیاز به زمان دارند.

* این امر شامل روندی برای به وجود آوردن اعتماد بین سازمانها ئی است که تا این تاریخ با یک دیگر کار نکرده اند.

* این امرشامل روندی برای همکاریهای عملی میان سازمانهای بسیار متفاوتی است که در هر کشوری تحت شرایط بسیار متفاوت مبارزه می کنند.

* این امر بیش از هرچیزشامل بحث صبورانه ایده ئولوژیک ـ سیاسی، انتقاد و انتقاد از خود جهت رسیدن به وحدت می شود.

ما مشترکا به نقطه ای رسیده ایم که می توانیم اقدام به بنیاد گذاری این سازمان بین المللی به منظور تسریع و بهبود روند ساختمان و پیش روی آن باکیفیتی جدید بکنیم.

شک و تردیدهای بسیاری می بایست برطرف می شد تا بتوانیم امروز به بنیان گذاری این پروسه دست یابیم.

یکی از مهمترین نکات این بود که سازمانهای متعددی هنوز خودرا درموقعیتی نمی بینند که درفعالیتهای بین المللی مشترک شرکت کنند.

علی رغم تمام محدودیتهای مادی، ایده ئولوژیکی و مالی تک تک تشکلها، این ایرادات جدی به هر صورت یک جانبه می باشند، چون که آنها در نظر نمی گیرند که دقیقاً اتحاد انترناسیونالیستی نفع فوق العاده ای را برای این تشکلها دربر خواهد داشت.

حال آنها با توجه به تجارب شکست سازمانهای مختلف متعددی، می توانند مستقیماً از کمک مادی بهره مند شوند و هم چنین از این طریق بر ضعفهای خود چیره گردند.

احتیاط های دیگر این تشکلها مربوط اند به این مسئله که چگونه چنین اتحادی می تواند با موفقیت هم راه شود، تا زمانی که وحدت نظر درمورد تمام مسائل ضروری ایده ئولوژیک- سیاسی هنوز تحقق نیافته است.

با این که رسیدن به وحدت ایده ئولوژیک ـ سیاسی به طور تدریجی لازم است، عمل مشترک، مبارزه مشترک درمورد تعدادی از مسائل اصلی وابسته به آن نیست که در تمام مسائل اصلی توافقی وجود داشته باشد.

آیا ما همگی تجارب بسیار و مختلفی درزمینه اتحاد عمل و سیاست جبهه واحدی در پراتیک انقلابی خود نداریم؟

آیا هرگز ما از افراد مختلفی که در تظاهرات ضد فاشیستی و سایر فعالیتها شرکت می کنند درمورد جهان بینی های مختلف و نظرات سیاسی آنان قبل از کار مشترک عملی با آنها، سئوال می کنیم ؟

هیچ اعتصابی را نمی توان در کارخانه ای سازمان داد چنان چه ما اختلافات ایده ئولوژیک – سیاسی را کنار نگذاریم تا بتوانیم با هم مبارزه را برای خواستهای اقتصادی و سیاسی به پیش ببریم.

برعکس، تجربه نشان می دهد که پراتیک انقلابی مشترک کمک می کند تا اختلافات ایده ئولوژیک – سیاسی برطرف شوند.

وحدت و مبارزه اضداد یک اصل دیالکتیکی است که هر انسان انقلابی اگر نمی خواهد در پژمردگی انزوای خود قرار گیرد، باید آن را خوب یاد بگیرد.

سازمانهای درگیر در روند ICOR علی رغم تمام اختلافات عقیدتی شان درمورد جهان بینی یا تحلیل سیاسی و موضوعات برنامه ای در مورد مواضع اساسی مهم با هم توافق دارند.

توافقی مابین همگی وجود دارد که سیستم جهانی امپریالیست، ریشه کلیه مسائل حل نشده بشریت است.

که فقط با چیره شدن بر سیستم جهانی امپریالیست است که می توان مسائل بشریت را حل کرد.

این یک درک عمومی است که راه حل این معضل از طریق انقلاب باید صورت گیرد؛

قدرتهای کهنه باید سرنگون گردند و ساختارهای آنان باید با ساختارهای دیکتاتوری پرولتاریا و قدرت خلق جای گزین گردند.

در اسناد خود ما باید تعریفی دقیق از این وحدت بنیادی داشته باشیم بدون از دست دادن دیدگاه مان درمورداین که هم چنین، هنوز درصدی از مسائلی موجودند که از نظر اختلافات ایده ئولوژیک- سیاسی حل نشده اند، که باید امروز هر چه بیشتر آنها را کنار بگذاریم و فقط قدم به قدم راه را برای ساختمان ICOR هموار سازیم.

ما باید این حرکت را در این جا و با سازمانهائی کاملاً متفاوت انجام دهیم:

با احزاب انقلابی پخته ای با ده ها سال تجربه، نفوذ در میان توده ها و تجربه در مبارزه انقلابی طبقه کارگر.

با احزاب بزرگ و احزاب کوچک.

با احزاب کشورهای سابق سوسیالیستی که با انحطاط کشورهای سوسیالیستی سابق تحت شرایط اعاده سرمایه داری زیسته وپوچی رویزیونیسم را تجربه کرده اند.

با احزاب به تازه گی شکل گرفته براساس بازشناسی ای که مبارزه طبقاتی انقلابی بدون پیشروان انقلابی نمی تواند به پیروزی برسد.

و در حد اقل، احزاب و سازمانهای انقلابی به خاطر اختلاف نظر ایده ئولوژیک – سیاسی با یکدیگر متفاوتند که شاید ریشه اش به خصوص در جهان بینی، تاریخ ویا اقتصاد اجتماعی آنها نهفته باشد.

احترام متقابل به تفاوتهای ایده ئولوژیک- سیاسی و نظری، شرایط مختلف، صلاحیتها، تجربه، هم چنین کیفیت کار، احترامی که باید بدست بیاوریم، اگر می خواهیم به گرد هم براساس برابری جمع شویم، اگر می خواهیم تبدیل به یک نیروی مشترک بین المللی شویم.

هم کاری با یکدیگر با احترام متقابل براساس برابری- بدون مرکز انقلابی نیرومندی مثل دورانی که اتحاد جماهیر شوروی بود ـ این تنها شانس به دست آوردن یک وحدت انقلابی است که بتواند امکان این را داشته باشد که تبدیل به نیروئی برتر از امپریالیسم گردد.

لازم به گفتن نیست که آن چه را که ما خواهانش هستیم تنها از طریق این بنیاد می تواند به وجود آید.

این حرکت ما تنها می تواند علامتی به سازمانهای انقلابی بدهد که از این منافع مشترک جمع پشتیبانی کنند تا ایده همکاری سازمان داده شده بین المللی به واقعیت بپیوندد.

پروسه همکاری در تعدادی از سئوالات اساسی، پیشرفت همکاری درتمام موارد ضروری، گامی سخت و درازمدت است، که به یک اعتماد بزرگ متقابل نیاز مند است و نباید دست کم گرفته شود.

به علاوه این امر مورد حمله دشمن طبقاتی قرارخواهد گرفت، دشمنی که البته راههای ارتباطی و حمل و نقل بین المللی را نیز کنترل می کند، و به تنهائی از این طریق می تواند تاثیربی اندازه ای در هم کاری ما به عمل آورد.

درخواست ویزا درمورد هر نشست باید داده شود، برای هر ای میل بایستی از مجرای تارنمائی، سرویس پست الکترونیکی یا تلفن استفاده کرد، که توسط طبقات حاکم کنترل می شوند.

جنگ علیه به اصطلاح "تروریسم" عمدتاً در خدمت ممانعت از فعالیت انقلابی قرار می گیرد.

همچنین به چیزی که نباید کم بها داده شود محدودیت منابع درآمد مالی و سازمانی است که مانع شرکت بسیاری از سازمانها می گردد، به خصوص از آفریقا، آمریکای لاتین و آسیا.

علی رغم این مشگلات ما قادر شده ایم که امروز این اجلاس بنیان گذاری را تشکیل داده و درواقع دراین گروه به گرد هم آئیم.

بخش عمده ساختمان ICOR هنوز در مقابل ما قرار دارد. باوجوداین، ما باید بیشترین احزاب و سازمانهای مختلف را عمدتاً در سطح قاره ای و منطقه ای متحد سازیم و همکاریهای عملی واقعی را درحزب سازی و مبارزه طبقاتی سازمان دهیم.

این وظیفه عمده کمیته های همکاری قاره ای و منطقه ای خواهد بود، که نیاز به رفقای با کیفیت و خواست کلیه شرکت کنندگان در این همکاری دارد که با دل و جانشان و با روحیه همبسته گی درآنها شرکت کنند.

مطمئناً ما فقط پیروزی نخواهیم داشت، بلکه هم چنین متحمل شکست هم خواهیم شد، و شاید هم مجبور به عقب نشینی و نومیدی شویم.

این درماهیت اشیاء نهفته است که به استحکام و توانائی نسبی ما بستگی دارد.

با شور و شوق انقلابی مان، با اعتقاد راسخ به دیدگاههای بنیادی مان و با تهور و پشتکارمان ما باید به تدریج مشگلات این همکاری را درک کنیم و یک دیگر را در انجام این کار پشتیبانی کنیم.

ما باید این احساس با یک دیگر بودن را که برای ما تازگی دارد رشد دهیم.

این یک مرحله نوین انترناسیونالیسم پرولتاریائی است که درآن هر تشکل نه فقط خود احساس مسئولیت برای مبارزه طبقاتی و حزب سازی درکشور خود می کند، بلکه به همان طریق برای مبارزه طبقاتی و حزب سازی در آفریقا، آمریکای شمالی و جنوبی، آسیا، اروپا و استرالیا، و درکشورهائی که هرگزدرآنها نبوده ایم و شاید هم خیلی کم درموردشان می دانیم، احساس مسئولیت کنیم.

تمام نکات ذکر شده نیاز به پروسه دگرگونی خود ودوری جستن از کلیه عادتهای بغرنج و پیچیده کهنه است، بدون لغزش و عدم پایبندی به اصول و بدون اپورتونیسم و سکتاریسم.

ما باید مشترکاً این پروسه را نیز درمورد بحث قراردهیم، آن را ارزیابی کنیم و با انتقاد وانتقاد از خود مکرراً نتیجه گیری کنیم.

این منازعه باید از طریق شرکت در بحث فرهنگ پرولتاریائی صورت گیرد.

البته، با درنظر گرفتن این که هنوز به طورکلی احزاب و سازمانها به اندازه کافی رشد نکرده اند، امروز ما نمی توانیم کار انترناسیونال را تا درجه زیادی بدون بار سنگین نهادن به روی دوش نیروهای خود، گسترش دهیم.

به همین دلیل ما باید اصل متمرکز ساختن نیروهای خود را خوب فرا گیریم و پروژه های خودرا دریک پروسه تدریجی و منظم توسعه دهیم.

حتی دراین کنفرانس پایه گذاری ما به خاطر ضرورت باید خودرا دربحث و تصویب اسناد پایه ای و مواد بنیادی و هم چنین به کارگیری کادرهای لازم برای ساختمان انترناسیونال محدود کنیم.

لازم به دادن قطعنامه های بی شماری نیست که ما هنوز قادربه پر کردن مفاد آن تحت شرایط کنونی نیستیم.

جدا کردن تئوری از پراتیک یکی از معایب بزرگ سیاستمداران خرده بورژوازی است که علاقه مند دادن نوشته ها و قطعنامه های فراوان اند ولی حتی قادر به شروع به عملی ساختن آنهانها آنهاهم نیستند.

از همین شروع کار ما نباید گرفتار این عادت بشویم و واقعاً کارهائی را انجام دهیم که تعهد به انجامشان داده ایم.

ما باید ازابتدا این اصل را راه نمای خود قراردهیم.

بزرگ ترین قدرت متقاعدکننده پیوسته از وحدت تئوری و پراتیک برمی حیزد.

تمرکز نیروها به ما کمک خواهد کرد که وظائف واقع بینانه ای را تنظیم کنیم که بعداً می خواهیم با تمام عزم، انضباط و اعتبار انجام دهیم.

چشم اندازهای ICOR خوب هستند و پتانسیل آن پایان ناپذیر.

نکته این جاست که این چشم انداز ها را مادیت بخشیم.

این علاقه مندی مشترک، باید در این کنفرانس بنیادی نشان د اده شود.

به پیش با ICOR !

مرگ بر سیستم جهانی امپریالیسم !

پیش به سوی سوسیالیسم !

کنفرانس موسس هم اکنون گشایش می یابد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* رهبر حزب مارکسیست ـ لنینیست آلمان

 

Artikelaktionen